loading...
شهر سازی
رضا پیوسته بازدید : 167 جمعه 21 بهمن 1390 نظرات (0)
معنای نظم شهر ( ایموس راپاپورت ترجمه سمیه جیرایی)

رابطه نظم شهر با فرهنگ و مشکل درک این دو بیان گر این  است که نظم های شهری به معنا مرتبطند و این در واقع مسأله اساسی است. برای مثال مکانی که در فضا با نظم فضایی تجلی یافته در نهایت به معنا مرتبط می شود . در اکثر شهر های سنتی ، مکان مرکزی منزلت بالا تری را نسبت به مکان پیرامونی نشان می دهد ، در شهر های خاص اروپا نظیر پاریس ( لامی 1967 ) و بولوگنا ( اشناپر ) این مورد هنوز دیده می شود . در یک کشور خاص ( مثلاً مکزیکو ) به چنین مکان مرکزی می توان  معانی متفاوت و (یا فقدان معنا ) را نسبت داد . در سکونت های اولیه اسپانیا ارتباطی میان مرکزیت و منزلت وجود دارد اما در مورد هند چنین چیزی اصلاً وجود ندارد ( استیوانیسلواسکی 1950 ، رجوع شود به راپاپورت 1977 ص 49 ) . در نهایت فرد متوجه می شود  که اکنون در ایالات متحده و به طور روزافزون در دیگر شهرهای مدرن یک رابطه معکوس وجود دارد یعنی زمانیکه شخص از مرکز شهر به سمت پبرامون آن حرکت می کند منزلت اجتماعی افزایش می یابد ، به طوریکه فاصله از مرکز و مکان خاص دارای نقش مهمی می شود. سازمان فضایی به دو نظم یعنی سبک خاص و محلی مرتبط است که به معانی و گروه استفاده کننده از آنها مرتبط است . بنابراین نقشه شهر باستان پرو در موردچان چان ( موسلی و مکی 1974 ) نشان می دهد که اندازه و مقیاس فضا ها و ترتیبات آنها به وضعیت سبک خاص و از این طریق به منزلت مرتبط است . این مسأله در مورد مصر و نوبیای باستان ( جائیکه مراکز سبک خاص نخبگان با شبکه بندی حفظ می شوند) مسلم است در صورتیکه اغلب د رپیرامون و سکونت گاهایی با موقعیت پایین تمایل به تغییر ترکیب ارگانیک وجود دارد ( کمپ 1972 ) .این دو نظم ، به جای اینکه در مناطقی از شهر ساماندهی  شده  یا نشده باشند ، به معنا مرتبطند و زمانی که درک شوند به این شیوه می توانند مطالعه شوند. این تغییر در شبکه بندی به تمایل کلی به مجزاکردن مرتبط بوده است .( استانیسلوسکی 1961 ، الی سبف 1970 ، کمپ 1972 ) که د رآن موارد ، بقای آنها باسبک های خاص و حوزه های منزلتی بالا در مقایسه با حوزه های غایب و دارای موقعیت پایین و پیرامونی ( سبک های محلی ) دیده می شود.
توجه داشته باشید که این یک مشخصه فرهنگی است و در برخی موارد برای مثال ایالات متحده ، هیچ تمایلی به شبکه بندی برای مجزاکردن وجود ندارد ، اگرچه می توان در هر حومه ای دید که گاهی اوقات نظم های جدید در دوره های اخیر جایگزین آن می شوند ( راپاپورت 1977 ص 348 نمودار 603 ) حتی زمانیکه معانی متنوعی برای تقویت پیام به کار برده می شوند یعنی سازمان فضایی و عناصربسیار دیگری دو نظم تجربی متمایز ، ویژگی ها یا محیط ها را ایجاد می کنند ، چنین معانی واضح تر می شوند. برای مثال در آمریکای لاتین به طور کلی ، این دو نظم هم مشترک و هم بسیار واضح اند .از این رو در مستیزو نظم ، ترکیب منظم خیابان با شبکه بندی ، ساختار مستمر ساختمانی ( آنچه که دیوار شهری نامیده می شود ) ، مصنوعات انسانی ، غیاب رستنی قابل مشاهده با آنچه که بیشتر به میدان ها محدود و بسیار کنترل شده ، همگی موقعیت بالا را نشان می دهند و در هند مجموعه متضاد مشخصه ها ، بی نظمی ، خیابان های پرپیچ و خم ، ساختن ساختمان های مجزا با مصالح طبیعی ، سطوح بالای رستنی های طبیعی ، همگی منزلت پایین را بیان می کنند . ( ردفیلد 1950 ، راپاپورت 1977 ص 348 ، هیل 1964 )
البته این محیطها با حضور مردمی خاص ، لباسها ، رفتارها ، فعالیت های متفاوت در مکان و زمانی که آنها رخ می دهند، نوعی از اجناس و از این رو بوها ، صدا ها ، انواع مغازه ها و آنچه آنها خریداری میکنند و ... تقویت می شوند . این واقعیت که نظم های شهری دارای معنایند ، نشان دهنده این است که هر نظم معینی به مثابه یک مجموعه منظم و از این رو مجموعه نظام مند از روابط میان اشیاء و اشیاء ، اشیاء و مردم و مردم و مردم تفسیر شده اند . این روابط مبتنی بر طرح واره هاهستند که به قوانینی هدایت می شوند د رحالیکه آنها را در بر می گیرند و ( همان گونه که در بالا بحث شد )در اتخاذ انتخاب ها به کار می روند. در نتیجه احتمالاًاین روابط بر حسب نظم شهر نسبت به عناصری که در بر می گیرند ،بسیار مهمند . بنابراین برای مثال بسیار ی از بازارها و خرید و فروش هادر محوطه های باز( که تجارب بسیار مهیج در همه اشکال حسی فراهم می کنند ) شامل عناصر بسیار کثیف برای مثال ساخت سایبان هابا گونی ، سقف های آهنی گالوانیزه شده و جعبه های پرتقال می شوند که جایگاه ها و نظایر آن را بر حسب نظم زیبا شناختی نشان می دهند ( که مسیر ارزشی ویژه ای را ارائه می دهند ) . در صورتیکه ارزش های متفاوت نشان داده شوند احتمالاً بی نظمی یا آشفتگی به طور زیبا شناختی بروز میکند . بنابراین معانی که آنها منتقل می کنند ،  برای گروه های خاصی از مردم نامطلوبند و از این رو با حضور گروه های دیگر این معانی تقویت می شوند .
به همین ترتیب نظم های شهری شامل عناصر بسیار کثیف ، زوار درفته ، کهنه و حتی نیمه مخروبه هستند ، اما این روابط احتمالاً بدین گونه اند که آنها را برای گروه هایی از کاربران بسیار مهم و مطلوب می سازند ( راپاپورت 1969 ، 1977 ) و دیگران در مورد بازارها  این عناصر کاملاً مشمئز کننده و غیر قابل تحمل را می یابند . علاوه براین ماهیت عناصر نمی توانند نادیده گرفته شوند . اول اینکه در مورد بازارها ، معانی به نظم شهر منتقل می شوند که بر رفتار تأثیر گذار است ( مثلاً فهم محله فقیر نشین که از آنها دوری شده است ) . دوم اینکه آنهااز طریق سازگاری ، معانی دیگری را ذاتاً در نظم شهر آشکار می سازند . سرانجام آنها نقشی را در محیط سامان یافته یعنی نظم تجربی به عهده دارند . ماهیت عناصر نیز در یک مقیاس بزرگتر بسیار مهم است زیرا تعریف شهر در فرهنگ های متفاوت به حضور یا عدم حضور عناصر خاص مثلاً مسجد ، کلیسای جامع ، حمام ها ، بازارها ، دیوارهای شهر یا ... بستگی دارد  ( کرف آسکاری 1969 ، ویتلی 1978 ، راپاپورت 1977 ، 1979 ) .
حتی انکار بی نظمی نوعی نظم است یعنی استفاده از مجموعه خاصی از عناصر و روابط خاص میان آنها . مثال این مورد اجتماع ضد فرهنگ واقع در حومه های شهر کالیفرنیاست که حومه آزادی نامیده شده است ( بارنت 1977 ) به نظر من دو تفسیر از این سازمان خاص شهری باید وجود داشته باشد ، یعنی دو معنا در نظر خودی و غیر خودی . خودی ها باید این نظم را حتمی بدانند ،به مثابه نظمی که انکار ارزش های پایه یعنی جسارت را نشان  میدهد که در شکل فیزیکی ،رهایی ، یکپارچگی ایدئولوژیکی و غیره تجلی یافته است . غیر خودی ها در شهر مجاور باید آن را به مثابه یک مکان نامطلوب ، کثیف و فقیر نشین با وجود مردمی بد و کثیف ببینند . ارزیابی منفی آنهاباید به دلیل فقدان نظم ( بی نظمی یا آشفتگی ) تفسیر شده باشد . این تفسیر ها به شیوه های تفسیری خود به خودی از اسکان ها و به شیوه های درک تغییرات مرتبطند که آنها را به مثابه حوزه هایی بسیار ضعیف و یا مفید تلقی می کنند . { در واقع } آنها به شیوه های تعریف از مناطق فقیر نشین مرتبطند و به معنایی حاصل از نظم های خاص متعلقند . ( راپاپورت 1977 ) .
در این موارد ، جائیکه برخی مشاهده گران بی نظمی یعنی فقدان نظم فیزیکی و اجتماعی را می بینند ، افراد دیگر نظم ها یی را می بینند که فرهنگ ، روابط اجتماعی ، کاربرد فضا و زمان محدود اما متفاوت ، قوانین ، عمل الزامی متفاوت و غیره بازتاب می کنند . در این معنا مجدداً دیده می شود که احتمالاً مقایسه نظم شهری با بی نظمی اشتباه است و صحبت از نظم های متفاوت درست تر است که برخی از آنها ( که بی نظم یا آشفته نامیده شده اند ) احتمالاً قابل درک یا  محسوس یا قابل پذیرش نبوده اند .زیرا با مجموعه ویژه ای از هنجارها ، ارجحیت ها ، قوانین فرهنگی یا طرح واره های افراد مفروض یا گروه ها ناسازگار ند ( راپاپورت 1977 ) . به عبارت دیگر ، همه شهرها و در واقع همه محیط ها با تعریف دارای نظمی هستند ، زیرا آنها منظم یعنی نتیجه مجموعه منسجمی از انتخاب های اتخاذ شده و منسجم هستند . غالباً عدم وضوح نظم های خاص برای عدم شناخت فرهنگ و از این رو نشانه هایی که معنا را منتقل می کنند ، مناسبند. تفکر در مورد صحنه ها ( setting ) زمانیکه نشانه ها را ایجاد ، بیان و درک و موقعیت اجتماعی را تعریف میکنند ، مفید است . پس از شناخت این موقعیت رفتار مناسب به وجود می آید و مردم قادرند با هم به کنش بپردازند ( راپاپورت 1977 ، 1979 )
عدم شناخت فرهنگ به این معناست که نشانه ها مورد توجه واقع نشده اند و اگر شده اند خوب درک نشده اند یا آنها احتمالاً اشتباه درک شده اند یعنی وضعیتی نامناسب را تعریف کرده اند . سرانجام این وضعیت حتی اگر هم فهمیده شود احتمالاً رفتارهای متفاوت را مطالبه می کند و یا قوانین متفاوت را به کار می برد . بنابراین در چنین مواردی مبهم است که چگونه نشانه ها ،صحنه ها و وضعیت ها تعریف می شوند که از طریق آنها قوانینی برای رفتارهای مناسب و پیش بینی شده شکل می گیرد.  از آنجائیکه نظم شهر ( نظیر نظم های محیطی دیگر ) شامل صحنه هایی می شود که موقعیت ها ، قوانین و رفتار را تعریف می کنند ، مجدداً نتیجه می شود که به جای دو گانگی یا تضادهای نظم شهری و بی نظمی ما نظم های متفاوت را مرتبط به فرهنگ می دانیم . به شهر هند توجه کنید ، در نگاه اول آن آشفته است ، گردوخاک ، بوها ، صدا ، تنوع بسیاری از مردم و آداب و رسوم بسیار متنوع و سبک ها ی ساختمانی بسیار متفاوت ، حرکت مستمر و تصادفی ، اختلاط گیج کننده حیوانات ، مردم ، دوچرخه ها ، ریکشوها ، کامیون ها و اتوبوس ها نیز وجود دارند . فعالیت ها کلاملاً گیج کننده به نظر می آیند ، همه نوع فعالیت و کاربری پیدا می شود که در یک همکناری نزدیک و فوق العاده ریز ترکیب شده اند . همه چیز در هم آمیخته است خیابان ها و مکان های دیگر پر از مردم هستند که نه تنها پیاده روی می کنند و می رانند بلکه می خوابند ، غذا می پزند ، می خورند ، مو کوتاه می کنند یا می شویند ، کار می کنند ، بازی می کنند .
اما اگرفرد شهر هند را مطالعه کند یا با آن آشنا باشد ، یا شانسی برای کشف داشته و به نشانه های شهری آشنا باشد ، کاملاً می فهمد که تا حدی نظم در آنجا وجود دارد . این نظم بر دو واحد ریخت شناسی مبتنی است که مختصراً بیان شد ، بازار طولی و واحد مسکونی سازمان اجتماعی ،که به طور متفاوت به مثابه مهالا در هند شمالی ، پل در گیراوتا ، پادا در غرب بنگال ، بیستی در بیهار شناخته شده اند . این واحدهای ریخت شناسی می توانند بر حسب دستیابی و کنترل ، شیب های نفوذ ، { فضای } عمومی در مقابل خصوصی فهمیده شوند . هر یک از این واحدهای اقامتی به لحاظ اجتماعی هماهنگند . یعنی یک نظم اجتماعی وجود دارد .این شهر کامل ساخته تبلیغات این واحدهای کوچکتر است که جداگانه به وجود آمده اند. بخشهای بزرگتر بیشتر نظم اجتماعی را از طریق عضویت گروه ، مکان ، اسم و مشخصه قابل مشاهده و نشانه ها تعریف می کنند . نظام فعالیت نیز با نشان دادن نظم و معنای واضح روشن می شود .فعالیت ها در فضا و زمان سامان یافته اند که دارای روابط و تفکیک های متمایز هستند. فعالیت بازار و قلمروی عمومی در دسترس ترند ، دسترسی به واحدهای نیمه خصوصی به شدت کنترل و مجزا شده اند و نفوذ به آنها مشکل و ناامید کننده است . در این واحدها ، نظم  مقیاس بسیار خوبی را داراست . بنابراین یک نظم پیچیده و بسیار قوی یعنی نظم فضایی ، اجتماعی بر حسب کاربردهای زمین ، بر حسب نظام فعالیتها ، قلمروها ( عمومی / خصوصی ، زن / مرد ، گروه A   / B  ) بر حسب میزان نفوذ ، وحشت ها و موقعیت ها وجود دارد. این ها در یک نظم حسی یعنی صدا در بازار ، سکوت واحد مسکونی ، ریتم های موقتی متفاوت ، بوهای متفاوت ، مشخصه های دمایی ، سطوح نور ، رنگ ها ، مسیرها ، جایگاه و بسیاری دیگر حاصل می شوند . از اینجاست که فهمیده می شود باور به وجود آشفتگی مشکل است . البته این نظم برای گروه یا افراد خاصی ( همان گونه که دیگران توصیف کرده اند ) احتمالاً هنوز دسترسی ناپذیر، نامطلوب ، نامناسب یا ناخوشاینداست. حتی ممکن است  بیشتر قابل پذیرش یا مناسب باشد ، معیارهایی نظیر سلامتی ، الزامات و محدودیت های حسی یا مشخصه های انسانی جامعه زیستی  یا روان شناختی همه فرهنگی دیگر به کار رود .در واقع فرد می فهمد که نظم مفروض کاملاً نامطلوب است . اما واقعیت این است که نظم وجود دارد

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 22
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 159
  • بازدید کلی : 8,494